اکنون که به تو باخته ام به تو و قلبِ تو و این رابطه ی کوتاه بُگذار همه بدانند چطور دوستت داشتم بگذار همه بدانند که چگونه تو رو می خواستم هرچه از من خواهی به هرکس که در راهَت دیدی بگو دل باخته تر از آنَم که صدایِ تپیدنِ قلبَم را در میانِ این غرور های همیشه لعنتی، پنهانَش کنم. آنقدر دیوانه ام که از فریادِ نامَت در این دنیایِ کوچک،هیچ باکی ندارم حتی اگر،انگشت نِما باشَم حتی اگر، شُهره ی شهر من اینگونه دختری،هرگز نبوده ام من از اعترافِ عشقم به تو هیچ وقت هیچ وقت،نمیترسم ... برچسبها: شعرنویس